قدم می زدم در باغی سرسبز و دل آرا
که صدایی آهنگین فرا خواند مرا
با هر گام به سوی آن صدا
شوقی فرا می گرفت بدنم را
تصور دیدن آن نهر زلال و زیبا
مرا به تکاپو می انداخت هزار بار
صدا واضح و واضح تر شد
تا که رسیدم نفس زنان
در بالای آن
منقلب شدم و نگران
چهره اش بود گرفته و درمیان
آن بود پر از بطری و پلاستیک
و دورریختنی های فراوان
شروع کردم به جمع آوری آنها
اما نبود یکی دو تا آنها
خسته شدم و درمانده
بیرون آمدم از آن آب
که دیدم در آن پایین تر
که می نوشیدند مردمی
از آن آب
و باز رها کردن
زباله خود را
در آن نهر دل آرا
( دل آرا شرکاء )
روز جهانی محافظت از رودخانه ها
14 مارس _ 24 اسفند