وزیدن گرفت نسیم خوب بهار
بر زمین خشک و خار
رفتیم بر بالای کوه های اطراف شهر
لب مان خندان بود و می شنیدیم
آواز خوش پرندگان
تا که رسیدیم بر بالای آن کوه زیبا
اما دگر نبود صدای نغمه پرندگان
پیچیده بود در دل کوه
صدای گوش خراش
ابزار آلات و ماشین های پردود
در برابر دیدگان ما
می بریدند و قطعه قطعه می کردند
آن کوه های دل آرا
با آن ماشین های گوش خراش
و بد شکل و ناهنجار
حفر کرده بودند گودال بزرگی
و بود در کنار آن
تلی از خورده سنگ های باقی
حاصل آن حفاری
و به نظر بود همچون
نخاله های ساختمانی
بود مثل این کوه بی گناه
کوه هایی بسیار که تکه و کنده
و برداشته شده بودند بی گناه
و رها شده بودند در آن بیابان
آن منظره دهشتناک
چیزی نبود به جز
قتل و تکه پاره کردن کوه ها
که به درد آورد قلب دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
ng Hvh av;h
یثمشقش ساخقشنش
مطالعه میکردم زمین شناسی
از نحوه تشکیل و تولد کوهی
به مدت چهل میلیون سال زمینی
کنجکاوانه آن مدت زمان را
محاسبه کردم با نسل انسان
گرفتم
هر صد سال با سه نسل انسان
هر یک میلیون سال سی هزار نسل انسان
هر چهل میلیون سال
یک میلیون و دویست هزار نسل انسان
و آنرا در هفت میلیارد جمعیت کنونی انسان
شد عددی نجومی
در این هنگام پی بردم به ارزش کوهی
یادم آمد از آن کوه های حاشیه شهر
برخی از آنها برای معدن و جاده
برکنده شده بودند
از جا ، یا از وسط یا از گوشه
و بر روی و دور بعضی از آنها
بخاطر داشتن آب و هوای خوش
مدفون شده بودند
در بین ساختمان ها و برج ها
و در این میان
دیدم آن مظلومیت
کوه های زیبا و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
2 اردیبهشت روز جهانی زمین
ng Hvh av;h
هوا بود ابری و بهاری
رفتیم به کوههای آن حوالی
که هر روز تماشا میکردیم از آن خانه شهری
با نغمه های فراوان رفتیم بر بلندای اولین آن
هنوز نیامده بودیم فرود
که ناگه بود در جلوی پایمان پرتگاهی مهیب
اگر که بود هوا کمی تاریک و زمین خیس
شاید می آمد حادثه ای پیش
آن کوه نگون بخت ، برش خورده بود
چون تکه پنیری از وسط
پای آن بود صاف و آماده ساخت
بود در روبه رو چشمان ما
برج های بلند و بالای بسیارِ ،
تمام و نیمه تمام بسیار
که ساخته بودند بر بالای کوه
نگریستیم به وسعت شهر پر دود
که کشیده شده بود بر بلندای کوه
با چشم خود دیدم قبر آن کوه های زیبا
که مدفون شده بودند در میان برج ها
گریان شد دل آرا
به حال آن کو ه های دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
ng Hvh av;h
یثمشقشساخقشنش
هر گاه گذر می کردم از پارک کنار خانه
می دیدم در آنجا نشسته فامیلی دور
روزی کنجکاوانه پرسیدم از او
که چه شده که همیشه
هست در آن جا
او گفت با آهی جان سوز
که دارد همسایه ای بد و جهان سوز
که او را کرده دربه در از کاشانه خویش
او می گفت از آن همسایه با دلی ریش
که میریختند زباله در راه پله و اطراف خانه
یا که می کوبیدند درها که میلرزاند خانه
یا که صحبت می کردند و دعوا
در راه پله و خانه
یا که می زدند آژیر گوش خراش ماشین
در نیمه های شب و صبح دلنشین
او گرفتار بود سالها در آن شرایط
او شده بود روانی
از آن همسایه خودشیفته لاابالی
متاسف شد دل آرا
برای آن مردم
که نداشتند درک و فرهنگ همسایه
و احترام به حریم و آسایش همسایه
( دل آرا شرکاء )
14 آبان روز فرهنگ عمومی
بر بلندای آن کوه های سر به فلک کشیده
طلوع کرد آن خورشید رخشنده
شدیم بیدار با اهل و عیال
داشتیم قصد مهاجرت
به سمت آن کوه بلند
که داشت چمن زاری دل آرا
و چشمه آبی گوارا
می پریدیم چالاک
از این صخره به آن صخره
هنگامی که رسید
به نیمه آسمان خورشید
ما هم رسیدیم بر بالای آن کوه سفید
انگار که آمده بودیم به اشتباه
مگر می شود بز کوهی و اشتباه
نبود بر زمین آب و علفی
شده بودیم بی حال
از خستگی و تشنگی و گرسنگی
تلو تلو خوران افتادیم بر زمین
می رفت خورشید
از آسمان به پایین
چشمان ما هم بسته شد بر زمین
همه چیز بود محو
انگار که دنیا رفت
به ناگه عطر دل انگیز آب
رسید به مشام
بود جلوی چشمانم
آبی گوارا
نوشیدم از آن آب جرعه جرعه
می گرفتم جان
لحظه به لحظه
دیدم در این احوال
عکس چهره دل آرای
یک انسان
آه که چه آشناست او
دیده بودم او را بارها
که از دور می نگریست
دل آرا به گله ما
می دانم نامش را
انسانی دیگر او را
ندا داد ( محیط بان )
( دل آرا شرکاء )
24 مرداد روز محیط بان
31 جولای روز جهانی رنجر
قدم می زدم در باغی سرسبز و دل آرا
که صدایی آهنگین فرا خواند مرا
با هر گام به سوی آن صدا
شوقی فرا می گرفت بدنم را
تصور دیدن آن نهر زلال و زیبا
مرا به تکاپو می انداخت هزار بار
صدا واضح و واضح تر شد
تا که رسیدم نفس زنان
در بالای آن
منقلب شدم و نگران
چهره اش بود گرفته و درمیان
آن بود پر از بطری و پلاستیک
و دورریختنی های فراوان
شروع کردم به جمع آوری آنها
اما نبود یکی دو تا آنها
خسته شدم و درمانده
بیرون آمدم از آن آب
که دیدم در آن پایین تر
که می نوشیدند مردمی
از آن آب
و باز رها کردن
زباله خود را
در آن نهر دل آرا
( دل آرا شرکاء )
روز جهانی محافظت از رودخانه ها
14 مارس _ 24 اسفند
دیدم از دور
آن همسایه مهربان
شوقی از درون
فرا گرفت مرا
دادم سلامی زیبا
بر آن همسایه دل آرا
بود وجود او گرما بخش
در همسایگی ما
آرام بود و با فرهنگ
و با گذشت بسیار
همیشه باشی سلامت و پایدار
ای همسایه با فرهنگ و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
28 سپتامبر روز جهانی همسایه خوب