بود اوایل پاییز رفتیم به روستایی نزدیک
به قصد جمع آوری زباله ها
برای پاسداشت محیط زیست
در مسیر رودخانه
شروع کردیم به جمع آوری زباله
ناگاه دیدیم از مردم آن روستا
آمد و رها کرد زباله های خود را
در مسیر رودخانه زیبا
پرسیدم از او ، از چه سبب است کار او
او سرش را تکان داد و نگریست به ما
با دیده ای ترحم آمیز
گفت به ما ،
بیهوده است کار شما
هر چند ماهی می آید سیل
و می برد هر آنچه هست از پی
در پشت سد می ماند زباله ها
و در آنجا جمع آوری می شود آنها
تعجب کردم از سخن او
و آگاه شدم از طرز تفکر او
می دیدم در آب جاری رود
از لباس و کفش و شیشه و چمدان
و لاستیک بچه و پلاستیک کهنه
و کیسه های سم پاشی درختان میوه
این آب می گذشت هر روز
از بالای این زبالها های سمی و آلوده
و جاری بود در سد
و دوباره ضدعفونی می شد آب سد
و بعد در آب لوله کشی شهر
و می نوشیدیم
از آن آبی که دیگر نبود
آن آب پاک
و دل آرای سرچشمه
( دل آرا شرکاء )
روز جهانی حفاظت از رود خانه ها
روز محیط زیست
Delara shoraka
یثمشقش ساخقشنش
ng Hvh av;h