شاعر زن محبوب دل آرا شرکا
صبح نو روز نو
برای انجام امور خانه
باید بیرون میرفتم از خانه
دلم رغبتی نداشت به آن بیرون خانه
چاره ای نبود رفتم بیرون از خانه
شدم وارد کوچه
باز همان زباله های رها شده
در اطراف ساختمان های کوچه
و آب دهان عابران پیاده
که بر زمین فتاده
نگاهم را دوختم به آسمان
باز همان هوای آلوده
شدم وارد خیابان
که پر ترافیک بود و پر ازدحام
صدای فریاد و بوق و ترمز و دزدگیر ماشین
از هر سو می رسید به گوش نازنین
بلاخره با صبر و تامل
به سلامت گذر کردم
از خط عابر پیاده خیابان
که ناگه صدای واق واق
و حمله سگ عابری
مرا میخکوب کرد در جا
قلبم لرزید و ترسید
صاحب سگ با لبخندی عاقل اندر سفیه
گذر کرد از کناردل آرا
تا که رسیدم سر چهارراه
که دیدم هجوم فقیران در راه
که تلخ میکرد زندگی شیرین را به کام
تا که کارم رسید به پایان
و از آن راه رفته
بازگشتم به خانه
در میان راه ،
آرزو کرد دل آرا
شهری متمدن و آرام
با هوا و زمینی پاک و دل آرا
با مردمانی فرهیخته
که احترام می گذارند
به حریم و حرمت انسان ها
و درک کنند
حقوق و قوانین شهر
و شهروندان دل آرا
( دل آرا شرکاء )
روز جهانی بهدشت روان 10 اکتبر _ 18 مهر
روز جهانی زمین پاک 22 آوریل _ 2 اردیبهشت
روز جهانی بهداشت 7 آوریل _ 18 فروردین
روز جهانی توسعه فرهنگی 21 می _ 31 اردیبهشت
در عصری دیر
که نیاز داشت انسان به غیر
پی برد ، که با تکه گوشتی
می توان رام کرد و تابع ، حیوانی وحشی
رام شد آن حیوان رها و وحشی
برای گرفتن غذا
دفاع کند از منافع او
در برابر گرگان یا که دزدان
حال که گذشته است سالها
و میلیون ها انسان
جمع شده اند در شهر و یک مکان
و دیگر نیست آن گوسفندان و گرگان
و رسیده وقت آزادی و رهایی آن حیوان
از بند انسان
و بازگشتش به دامان طبیعت
اکنون بی شمار رشد و تکثیر داده شده از او
توسط منفعت طلبان و سودجویان از او
که انبوه این جمعیت ،
برهم زده تعادل زیستگاهی
و از بین می برد گونه های جانورانی
برای سیر کردن شکم این حیوان هر روز
باید که کشته شوند گوسفندان و مرغان هر روز
در حالی که در جایی دور
میمیرد از گرسنگی ، کودکانی هر روز
اکنون از او می شود تبلیغ
و شده جایگزین اسباب بازی و سرگرمی
یا که خدمتکار و کودک و همندیم ،
کشانده است نامحسوس ، انسان امروز را
به سمت تنهایی و زوال و بیماری و انقراض
به جای بودن در اجتماع و تشکیل خانواده ای
عمرش را سر می کند، با این حیوان
حال صدای واق واق او ، که زمانی بود
مایه آسایش و کمک رسانی به چوپان
اکنون اکو می شود در دل آپارتمان
در زمانی که وظیفه اش بود حمله به درندگان
اکنون خیز بر میدارد و واق واق می کند
به سمت
کودکان و عابران
که ترسش شده حمله قلبی برای عابران
اکنون که پا می گذاری در هر پارک کنار شهر
دیده می شود منظره زشت و تهوع آور
از انبوه فضولات پُر انگل و میکروب این حیوان
که پخش شده است در سطح خاک و محیط آن
و سالها طول می کشد تجزیه و جذب آن
تا آن زمان چه تعداد انسانی
که درگیر شده اند با این تنوع خطرناک بیماری .
شاید که برسد بلاخره زمانی
که آگاه شود انسان امروز
و دست بردارد
از دخالت و سود جویی از حیوانات
و احترام بگذارد به رهایی و حریم حیوانات
و تعادل زیست محیطی جانوران
و طبیعت زیبا و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
روز جهانی اسکان بشر، روز جهانی حقوق حیوانات ۴ اکتبر
روز بین المللی تنوع زیستی 22 مه _ خرداد ماه
روز جهانی بیماری هاری (سازمان جهانی بهداشت) _ 28 سپتامبر
روز جهانی بهداشت 7 آوریل _ 18 فروردین
روز ملی بهداشت محیط 11 اسفند
روز بین المللی بهداشت محیط 26 سپتامبر _ 4 مهر ماه
روز جهانی بهداشت روان 10 اکتبر
مطالعه میکردم زمین شناسی
از نحوه تشکیل و تولد کوهی
به مدت چهل میلیون سال زمینی
کنجکاوانه آن مدت زمان را
محاسبه کردم با نسل انسان
گرفتم
هر صد سال با سه نسل انسان
هر یک میلیون سال سی هزار نسل انسان
هر چهل میلیون سال
یک میلیون و دویست هزار نسل انسان
و آنرا در هفت میلیارد جمعیت کنونی انسان
شد عددی نجومی
در این هنگام پی بردم به ارزش کوهی
یادم آمد از آن کوه های حاشیه شهر
برخی از آنها برای معدن و جاده
برکنده شده بودند
از جا ، یا از وسط یا از گوشه
و بر روی و دور بعضی از آنها
بخاطر داشتن آب و هوای خوش
مدفون شده بودند
در بین ساختمان ها و برج ها
و در این میان
دیدم آن مظلومیت
کوه های زیبا و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
2 اردیبهشت روز جهانی زمین
ng Hvh av;h
جلوه ای کرد رخ شیرین
چون قندت
همی آشفت ، گیسویت
هم گفت
از آن رخ سیمینت
از آن بی مثالت
از آن نغمه شیرینت
از آن تمثیل دلربا یت
( دل آرا شرکاء )
گرمای دست تو را حس کردم
و افسونگریت را فهمیدم
عشق تو غریب تر
و شگفت آورتر از
عجایب هفت گانه
مرا آواره کردی
در هفت شهر عشق
دل آرا
همچنان مسرور است
به آن نگاه
و گرمای جاودانه
( دل آرا شرکاء )
من و تو بودیم
در آن دیار
من عاشق و تو بی قرار
تو به گرمای تابستان
تو به عشق زمستان
تو به آن ناله شبانه
( دل آرا شرکاء )
تو را ناگهان دیدم و پسندیدم
آن نگاه زیبایت را
آن شور و عشق و مستی را
دیدم و پسندیدم
ناگهان دل آرای قلبم شدی
تو شدی مونس شبهام
( دل آرا شرکاء )
محو تماشای توأم
تویی که در راستای زمانم
بنشسته ای خوش
گو غم غریبی و غربت
از توست ، از آن
برکت توست
( دل آراشرکاء )
خوشا آن دمی که دل
از آن یار باشد
خوشا آن لحظه موعود
خوشا آن لحظه تیر رس
و آن چاشنی تاروپود
تو در جواب آیی
تو در رکاب آیی
تو در آن لحظه موعود
خوری سوگند جاودانه
تو در آن جام مینا بنگری
و از هستی خویش بدانی
( دل آرا شرکاء )
هم جاریست بر لبم
آن نغمه های شیرین تو
در آن چکاوک دل کند آواز
رخ سیمین توست در دلم پیدا
نازنینم امروز عشق تو
جاری شد
در نغمه های شیرین دل آرا
( دل آرا شرکاء )