می خندیدم به زیبایی
در آن کوه و دشت رویایی
عاشق بودم و شاد
تنفس می کردم آن هوای پاک
و می دیدم آن کوه های دل آرا
و آن درختان سرسبز و زیبا
به که چه زندگی عالیه
به که حال دل آرا عالیه
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
روز جهانی هوای پاک
قدم می زدیم در جنگلی انبوه
با جمعی از دوستان طبیعت دوست
بودیم در حال گفت و شنود
که به ناگاه خیره ماند چشمانمان
بر بالای آن تخته سنگی که بود
سر بچه آهویی زیبا با پوست و استخوان
آن منظره دهشتناک
ما را قفل کرده بود در جا
به ما اشاره کرد راهنما
به ادامه راه
او گفت در ادامه
بود این شکار از شکارچیان غیر مجاز
در گذشته فراوان بود این شکار
اکنون به مدد بیش بودن
محافظان محیط زیست
اندک شده این کشتار بی رحمانه
در طول مسیر آن روز
بود مشغول آن صحنه ناگوار
ذهن دل آرا
( دل آرا شرکاء )
12 مهر _ 4 اکتبر
هم آرزوی تو
در آن ترانه هاست
در آن شبنم گلهاست
در آن آرزوی پروانه هاست
در آن جریان جویبارهاست
در آن نگاه پر از عشق مادر
می توان زیست دل آرا
مادر عزیزم روزت مبارک
( دل آرا شرکاء )
در جهان
واژه مهر
از نام تو
گرفته شده
مادر مهربانم
( دل آرا شرکاء )
مادرم
تو که تمام وجودت
انبوهی از عشق است
تو را می کشم
با رنگ اقاقیا
تو را می نویسم
با خطی از طلا
( دل آرا شرکاء )
مادرم در طوفان های روزگار
تو را دیدم پر صلابت و امیدوار
( دل آرا شرکاء )
مادرم تمام دنیا هم نمیتوانند
از تو و عشق بی پایان تو بنویسند
( دل آرا شرکاء )
از وجود پر مهرت پدر
زندگیم شده گلگون
تو که خود واژه عشقی
تو که خود
آغاز سرنوشت دل آرایی
از تو رسید همه هستی من
نبض مرا ببین
چه بی وقفه میزند
این نوای آهنگین
از وجود توست
پدر دوستت دارم
پدر دوستت دارم
( دل آرا شرکاء )
تو را ناگهان دیدم و پسندیدم
آن نگاه زیبایت را
آن شور و عشق و مستی را
دیدم و پسندیدم
ناگهان دل آرای قلبم شدی
تو شدی مونس شبهام
( دل آرا شرکاء )