من و تو بودیم
در آن دیار
من عاشق و تو بی قرار
تو به گرمای تابستان
تو به عشق زمستان
تو به آن ناله شبانه
( دل آرا شرکاء )
تو را ناگهان دیدم و پسندیدم
آن نگاه زیبایت را
آن شور و عشق و مستی را
دیدم و پسندیدم
ناگهان دل آرای قلبم شدی
تو شدی مونس شبهام
( دل آرا شرکاء )
محو تماشای توأم
تویی که در راستای زمانم
بنشسته ای خوش
گو غم غریبی و غربت
از توست ، از آن
برکت توست
( دل آراشرکاء )
خوشا آن دمی که دل
از آن یار باشد
خوشا آن لحظه موعود
خوشا آن لحظه تیر رس
و آن چاشنی تاروپود
تو در جواب آیی
تو در رکاب آیی
تو در آن لحظه موعود
خوری سوگند جاودانه
تو در آن جام مینا بنگری
و از هستی خویش بدانی
( دل آرا شرکاء )
هم جاریست بر لبم
آن نغمه های شیرین تو
در آن چکاوک دل کند آواز
رخ سیمین توست در دلم پیدا
نازنینم امروز عشق تو
جاری شد
در نغمه های شیرین دل آرا
( دل آرا شرکاء )
تو را در رویا یا حقیقت میبینم
تو را در آن جاده بی انتها میبینم
آغوش غریب تو را
بر لب صحرا می بینم
از آن محال دل بریدم و اندیشیدم
بالهایم ک8جاست من بی تو میمیرم
( دل آرا شرکاء )
وقتی تو اون لحظه بی تابی میکردی
وقتی که تو اون لحظه نشسته بودی
بر روی صدف جواهر نشان هستی
تو شاه نشین نشین شده بودی
در آن رویای محال هستی
تو و اون لحظه دیدار تو
مرا شاد و مسرور کرد
( دل آرا شرکاء )
آخه تو از کدوم ستاره ای
که اندر دل دیوانه ام
هم آشیانه ای
که از شوق دیدار تو
سرمستم
همچون عروسی
به گردا گرد تو
گردم گردم
تو اندرون دل خانه ای
( دل آرا شرکاء )
دل زشوق دیدار تو
پرگشود
هم از آن آشیانه
ره بپیمود
دل زتمنای دیدار تو
( دل آرا شرکاء )
ای رطل گران
از خواب گران
خیز خیز
ای تشنه به دیدار پدر
از آن هیاهوی ایام
خیز خیز
ای زندگی ، ای تابندگی
( دل آرا شرکاء )