تو سختی ، آن شهر آفاق بینی
و آن رسم خراب
تو گلایه کنی از آه ستم سوز
آن بازارچه دنیا
تو به مقصد رسی
به رسم آن ترنم گلها
( دل آرا شرکا )
تو چِت شده
تو که ماهی
تو که همرنگ
گلهای دل آرایی
بِدرآ از این غم و آه
تو بیا در جمع
دوستان دل آرا
( دل آرا شرکاء )
تو در رویای دیروز
آیی مست و بی قرار امروز
تو در آن اندوه جاودانه
کنی رقص و آن هلهله
هم همای در ره داری
دل آرا وآن گنج درون
( دل آرا شرکاء )