در این عصر تمدن و تنعم
تو را بی پیرایه می خواهم
تو گرم و مستانه ای به سیرت
هم عجیب و پر شهامت
تو آیی گرم و بی محابا
تا در این گوشه دنیا
هم ایستی و بیتابی کنی
از بهر دل آرا
( دل آرا شرکاء )
تو در رویای دیروز
آیی مست و بی قرار امروز
تو در آن اندوه جاودانه
کنی رقص و آن هلهله
هم همای در ره داری
دل آرا وآن گنج درون
( دل آرا شرکاء )