در روزی زیبا
که میخواندن گنجشک ها
در معبر پیاده رو ، دیدم
جوانکی بر زمین افتاده
با چهره ای لاغر و رنگ پریده
در لباسی ژنده و آلوده
او ، از حال کنون خود ، بی خبر بود
منگ و گیج، در دام اعتیاد افتاده
او تنها بود و گرفتار
هر چند بود گنهکار و سیه کردار
آخر کجایند آن پدر و مادر
که او را پروراندن
و او ، اکنون فتاده در دام اعتیاد
امروز که روز جهانی
مبارزه با مواد مخدر است
حال آن جوانک تاثر داشت
کاش هر پدر و مادری
اکنون آگاهی دهد به فرزند دلبند
از فریب و وسوسه هولناک دیو اعتیاد
شاید که نجات یابد
جگر گوشه او در فردا...
( دل آرا شرکاء )
به مناسبت روز جهانی بیابان زدایی
دوباره دلم عزم سفر کرد
به سوی آن شهر و کوهپایه
بر لبم لبخند نشسته بود
از تصور دیدن آن
کوه و جنگل و شهر دوباره
در دلم می خواندم نغمه های دل آرا
وَه که چه زیبا بود
آسمان آن شهر در بهار پارسال
تا که رسیدم به آن شهر و دیار
و دیدم بٌرج هایی سر به فلک کشیده
بَر بٌلندای آن کوه از وسط نیمه شده
حمل میکرد جرثقیلی
تکه های مانده باقی
از آن کوه رویایی
و از سویی بار میزد کامیونی
تکّه های مانده باقی
از جنگل آن حوالی
دگر آبی نبود آسمان آن شهر
در کنار آن بیابان
آلوده بود ، هوای آن شهر
دلم غمگین شد ، از آن همه ظلمی
که رفته بود بر آن طبیعت
اشکم را فرو ریختم
و بر دلم نوید دادم
که شاید دوباره شود بیابان زدایی
از آن و شهر و منطقه
شاید که فردا ترمیم شٌد
آن لطمه های رفته
هر چند که دگر نیست
آن کوه برافراشته
( دل آرا شرکاء )
27 / 3 / 1399 و 17 / 6 / 2020
به مناسبت روز
جهاد کشاورزی
من میکارم دانه گندمی
در دامان طبیعت
من کِشت میکنم
گندم زاری از طلا
درون دستان من است
آن جواهرسرسبز رویا
من در اندیشه ام دارم ،
آن آسایش فردایت
تو از من میخری
آن میوه گل معرفت
در جهاد کشاورزی من
می دانم
کسی گرسنه
سر بر بالین نمی گذارد
چرا که من کاشته ام
گندم زاری در دل طبیعت
( دل آرا شرکاء )
27 / 3 / 1399
از همان راه
بیا با شادی
ازآن سختی روزگار
نگیر بونه
تو برقص با بازی زمانه
هم بخند به آن مشکلات زمانه
شاید که شوی راضی از زمانه
( دل آرا شرکاء )
در آنسو بین
آن ستاره ونوس
هم جویا شو
از آنچه در اوست
تو بیاب تو بیاب
مه دل آرای خود
در سیمای دوست
( دل آرا شرکاء )
در آنسو بین
آن ستاره ونوس
هم جویا شو
از آنچه در اوست
تو بیاب تو بیاب
مه دل آرای خود
در سیمای دوست
( دل آرا شرکاء )
تو سختی ، آن شهر آفاق بینی
و آن رسم خراب
تو گلایه کنی از آه ستم سوز
آن بازارچه دنیا
تو به مقصد رسی
به رسم آن ترنم گلها
( دل آرا شرکا )
تو چِت شده
تو که ماهی
تو که همرنگ
گلهای دل آرایی
بِدرآ از این غم و آه
تو بیا در جمع
دوستان دل آرا
( دل آرا شرکاء )
بین زیبایی آن ستاره
بین قشنگی و ناز غزاله
بین آن عظمت هستی
بین آن دیبای اطلس
و آن نارنجستان دل آرا
( دل آرا شرکاء)